نفس مامانی کل ٩ ماهی که تو دل مامانی بودی من و بابایی فقط از خدای مهربون میخواستیم تو صحیح وسالم باشی .من هر روز قران میخوندم ایت الکرسی و ناد علی کبیر میخوندم واز خداوند میخواستم فرزند سالم وصالحی بهمون بده که خدا را هزاران هزار بار شکر دختر دسته گل و فرشته مهربونی مثل تو را به ما داد.البته بابایی هم همیشه سر نمازاش برای شما دعا میکرده ومیکنه. نفس من تو این ٩ماه من هر روز باهات حرف میزدم و موا ظبت بودم تا بهت سخت نگذره بابایی هم همه کارهای خونه و انجام میداد تا من بیشتر استراحت کنم وتو سالم تر بدنیا بیایی از اینجا هم از باباییت تشکر میکنم و میگم (مهران جون مرسی که به فکر من و دخترت بودی و هستی تو یه شوهر فداکار ویه بابای مهربونی ) ...